وضعیت زندانی سیاسی کورد به وخامت گراید.

سپتامبر 29, 2009 در 8:21 ب.ظ. | نوشته شده در Uncategorized | بیان دیدگاه

بنا بر گزارش دریافتی از زندان،اوین،زندانی سیاسی کورد،متین ارجان، در وضعیت بدی بسر میبرد،بِ نحوش که نمیتواند حرف بزند،

لازم به ذکر است که با وجود تلاشهای وکیل ایشان اقای،محمد رضا فقیهی مسوولین زندان هیچ اقدامی جهت مداوای ایشان انجام نداده اند .
زندانی سیاسی کورد متین ارجان
 31 شهریور ماه برای دومین بار متوالی در شش ماه گذشته دچار حمله مغزی شد.

وی که از ناراحتی های گوارشی و کلیوی رنج می برد، شش ماه پیش برای اولین بار دچار سکته مغزی شد و متعاقب آن اعصاب نیمی از بدن وی ار کار افتاد. با وجود نیاز مبرم به درمان پزشکی و معالجات در خارج از زندان، مسئولان زندان از انتقال زندانی به بیمارستان طالقانی، مرکز درمانی طرف قرارداد زندان ممانعت به عمل می آورند.

متین ارجان، فعال فرهنگی، اهل شهر بایکان واقع در کردستان ترکیه نهم اردیبهشت ماه 84 در ارومیه به اتهام فعالیت برای حزب کارگران کردستان، پ.ک.ک بازداشت شد. وی پس از آن به بازداشتگاه وزارت اطلاعات در تهران منتقل و بنابر گزارش های موجود تحت شکنجه شدید جسمی قرار گرفته است. متین ارجان پس از 22 ماه بازداشت به اتهام ذکر شده به تحمل 10 سال حبس محکوم شد.

متین ارجان فاقد وکیل بوده و در چهار سال گذشته‌ نیز موفق به‌ ملاقات با خانواده‌ی خود نشده‌ است. طبق آخرین اخبار علی رغم پیگیری مکرر سایر زندانیان تا ظهر امروز حتی پزشک بهداری نیز بر بالین وی در اندرزگاه 8 زندان اوین حاضر نشده است.
 

بیانیه‌،خانواده‌ زندانیان سیاسی و مدنی کورد

سپتامبر 29, 2009 در 1:51 ب.ظ. | نوشته شده در Uncategorized | بیان دیدگاه

                                         به نام خالقی که انسان را آزاد سرشت

 

 

طی هفته های گذشته سنندج شاهد زنجیره ترورهای مشکوکی از طرف افراد ناشناس بود.

قضات , دادستان , امامان جمعه و عضو مجلس خبرگان رهبری  از جمله افرادی بودند که هدف این رشته سوء قصدها قرار گرفتند که در پایان به کشته شدن دو تن از آنان انجامید.

اما توطئه به اینجا ختم نشد و شامگاه روز یکشنبه (5 / 7 / 1388) در خیابان شریف آباد سنندج در گیری خونینی میان افراد مسلح ناشناس با نیروهای نظامی – امنیتی به وقوع پیوست که روز بعد وزیر کشور آنان را عوامل وهابی وابسته به بیگانگان خواند که ترورهای اخیر را مرتکب شده اند.

از زمان شروع ترورها , فضای سنندج به شدت میلیتاریزه و فوق امنیتی شده و موج بازداشت های همه گیر قوت دوباره یافته است.

در میان این سیگنال های مشکوک , یکی از همه خطرناک تر است :

خبرهایی مبنی بر دستور قوه ی قضاییه به اجرای احکام اعدام زندانیان سیاسی به گوش می خورد.

منابع خبری میگویند قوه ی قضاییه طی نامه ای به دادگاه انقلاب سنندج , فرمان اجرای احکام اعدام زندانیان سیاسی زندان سنندج را به مسئولین مربوطه ابلاغ کرده است.

حبیب لطیفی , دانشجوی 26 ساله ی کورد و احسان فتاحیان جوان 22 ساله ی کورد از جمله زندانیان محکوم به اعدام زندان سنندج هستند.

اتحادیه زندانیان کورد بدین گونه , این موضع ضد بشری قوه ی قضاییه را به شدت محکوم میکند و به مسئولان بلند پایه ی حکومت هشدار میدهیم که در صورت عمل به این توطئه ی از پیش برنامه ریزی شده , اشتباه تاریخی و غیر قابل جبرانی را مرتکب خواهند شد و توده های مردم را بیش از پیش در مقابل خود خواهند یافت.

ملت کورد در دوره های متفاوت تاریخی نشان داده در مقابل ظلم تن به ذلت سکوت نخواهد سپرد و در مقابل هرگونه سرکوب و خونریزی موضع درخور و قدرتمندانه اتخاذ مینماید.

 

 

                                                                                                               

نامه ی فوق محرمانه ی قوه ی قضاییه به دادگستری سنندج فاش ش

سپتامبر 29, 2009 در 10:58 ق.ظ. | نوشته شده در Uncategorized | بیان دیدگاه

یک قاضی دادگستری سنندج، طی گزارشی که به ایمیل سنندج نیوز ارسال کرده بود، از نامه ی فوق محرمانه ی قوه ی قضاییه به دادگستری سنندج جهت اجرای فوری احکام اعدام زندانیان سیاسی خبر داده است.
این قاضی در گزارش خود آورده است: اوایل هفته ی جاری نامه ای از قوه ی قضاییه به دادگستری سنندج ابلاغ شد که در آن نسبت به اجرای احکام اعدام زندانیان سیاسی تا 15 روز آینده اشاره شده است.
وی همچنین اظهار داشت که خامنه ای در جریان نامه قرار نگرفته است.
خبرنگار سنندج نیوز، در همین رابطه با یکی از وکلای دادگستری که وکیل یکی از زندانیان سیاسی محکوم به اعدام است مصاحبه کرد و جزییات نامه را بیشتر جویا شد.
وکیل مذکور که نخواست نام اش فاش شود گفت: از آن جا که نامه ی مزبور فوق محرمانه است از ارائه ی آن به وکلای دادگستری خودداری می شود اما بسیاری از ما خبر این نامه را از برخی قضات دادگستری به صورت شفاهی شنیده ایم.
وی تصریح کرد: اگر خبر این نامه بازتاب جهانی نداشته باشد و نهاد های حقوق بشر آن را محکوم نکنند و مخالفت خود را ابراز ننمایند، بدون شک اجرای قریب الوقوع احکام اعدام زندانیان سیاسی وجود دارد.
در تحلیل این خبر، بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقد هستند که زمامداران رژیم اسلامی ایران با ترورهای اخیر زمینه سازی اعدام زندانیان سیاسی و سرکوب هر نوع فعالیت اعتراضی را فراهم نموده اند.
همچنین برخی از آن ها بر این باورند که رژیم جنایت پیشه ی اسلامی ایران، هر از گاهی  برای حفظ بقای خود، مجبور به بحران سازی و بازتولید بحران می شود که در جریان آن، بسیاری از فعالان را در صفوف خودی و غیر خودی قربانی می کند. 

اعطای جایزۀ حقوق بشر بنیاد لخ والسا به سه زن ایرانی

سپتامبر 29, 2009 در 9:06 ق.ظ. | نوشته شده در Uncategorized | بیان دیدگاه

بنیاد لخ والسا، رئیس جمهوری پیشین لهستان، جایزۀ حقوق بشر سال ٢٠٠٩ خود را به سه تن از زنان مبارز ایرانی لادن و رؤیا برومند و شادی صدر اعطا کرد. بر اساس بیانیه ای که در روز دوشنبه به وسیلۀ بنیاد لخ والسا منتشر شد، دیپلم افتخار و مدال و جایزۀ یکصد هزار دلاری تعلق یافته به این سه زن به خاطر فعالیت های پیگیر و ستایش برانگیز آنان در راستای پیشبرد آزادی بیان، موازین حقوق بشر و دموکراسی در ایران به آنان اعطا شده است.

 در این بیانیه به ویژه از فعالیت ها ی شادی صدر و مبارزات این حقوقدان و روزنامه نگار مقیم ایران علیه مجازات های وحشیانه ای چون سنگسار تجلیل به عمال آمده است. بنیاد لخ والسا در عین حال از فعالیت های لادن و رؤیا برومند با هرنوع نژادپرستی و تبعیض و نیز نقض حقوق بشر در ایران تجلیل کرده است. فعالیت های لادن و رؤیا برومند در چهارچوب بنیادی به همین نام صورت می گیرد که به نام عبدالرحمن برومند پدر فقید این دو تن ایجاد شده است. افزون براین، بنیاد برومند در اقدامات خیریه نیز فعال است

درگیری در شهر»سنندج» و کشته‌ شدن یک پاسدار.

سپتامبر 28, 2009 در 1:51 ب.ظ. | نوشته شده در Uncategorized | بیان دیدگاه

 

دیشب در محله غفور شهر سنندج ساعت دوازده نیروهای سپاه پاسداران به یک

خانه مسکونی حمله کرده و درگیری صورت گرفت که موجب زخمی شدن سه پاسدار و

کشته شدن یک پاسدار دیگربه اسم «عزیزالله وردی» شد که جنازه او هم اکنون

در سرد خانه بیمارستان است از اینکه افرادی که با انها درگیر شدهاند چه

کسانی بودند فعلا هیچ خبری در دست نیست.

 

.

خود کشی دختر بیست ساله‌ در»بیجار»

سپتامبر 28, 2009 در 1:50 ب.ظ. | نوشته شده در Uncategorized | بیان دیدگاه
 

روز یک شنبه د ر شهر بیجار یک دختر بیست ساله به اسم «سهیلا طاهر مرادی»

خود را به دار اویخت که در همان لحظه خواهرش رسیده و او را به بیمارستان

بعثت سنندج انتقال دادند و همه اکنون در بخش ای سی یو بستری ودر حالت

اغما به سر میبرد به گفته دکترها بیمارستان بعثت هفته‌ای ده مورد پرونده‌ در خصوص

خودکشی زنان پرونده داشته اند.

 

 

 

PKK نه‌تنها حزبی است که برای آزادی زنان کرد که برای آزادی و رهایی همه زنان جهان از زیر سلطه نظام‌های استثمارگر حاکم مبارزه می‌کند

سپتامبر 27, 2009 در 8:11 ب.ظ. | نوشته شده در Uncategorized | بیان دیدگاه

ویدا سوزدار

 هنگامی که زن چشم به دنیای یک بعدی خویش می‌گشاید و به دنبال شناخت و درک آن برمی‌آید, خود را در چنگال نظام اقتدارگرای مردسالاری اسیر می‌یابد به نحویکه تمامی ارزش‌های جنسیتی‌اش را غضب نموده و زنجیر گره‌خورده بر افکارش که نشأت گرفته از سیر صعودی انحرافات ایدئولوژیکی 5000 ساله نظام مردسالار می‌باشد, روح و معنویات این جنس زجر کشیده را همچو تار و پودی تنیده و تداعی تداوم ریشه‌های عمیق بردگی در این عصر می‌باشند. وضعیتی که زن در آن بسر می‌برد, وی را از هویت واقعی خویش بیگانه ساخته و این بیگانگی, بی‌هویتی جامعه را به دنبال داشته است. زن, خود را با انبوهی از سوالات بی‌پاسخی روبرو دیده و گیج و مبهوت تنها نظاره‌گری بیش نمی‌باشد و آنچه بعنوان پاسخ از طرف سیستم حاکم خواهد گرفت به غیر از خشونت, تجاوز و تحقیر نمی‌باشد. وضعیت مذکور, زنان را درمیان بیراهه‌ای که به راه اصلی نمی‌پیوندد واگذاشته و عده‌ای چنین سرنوشتی را بی‌ هیچ قید و شرطی برای خود قبول کرده و همچو تقدیری الهی تسلیمش می‌شوند. عده‌ای دیگر برخلاف دیدگاه نخست بر عدم قبول آن اصرار می‌نمایند ولی نهایتا آلترناتیوشان به خودکشی و انتحار ختم می‌گردد. عده‌ای دیگر نیز که هر دو دیدگاه را قبول نمی‌کنند در برابر ارتجاع سیستم دست به عصیان زده و سیستم نیز برای خاموش کردن ندای آزادیخواهی آنان دست به هرگونه ترفند و حیله‌ای می‌زند. من‌هم به مثابه بخشی از این جنس زجرکشیده اجتماع, در چنین سیستمی چشم گشوده و بزرگ شده‌ام و هدفم از این نوشته نه تعریف و تمجید از خویش بلکه بیان مختصری از زندگی است که قبلا آن را تجربه کرده‌ام و همچنین منعکس ساختن واقعیت بخشی از راهی که بدان گام نهاده‌ام و حقیقت زن‌بودنی که اکنون با آن روبرو هستم. همچنانکه مشهود است وضعیت اسفناک زنان در خاورمیانه و خصوصا کردستان واقعیتی انکارناپذیر و متمایز از همدیگر نبوده و حتی به جرأت می‌توان اظهار نمود که وضعیت زن کرد, شرایط دردناک زن خاورمیانه‌ای را بیان می‌دارد.

با درک این حقیقت وادار به تحلیل و بررسی اجتماع دور و بر خویش, نزدیکان و اقوام شدم. سیستمی که بر زن تحمیل گردیده تنها بر مبنای معیارهای خود, زندگی زن را شکل داده و حقوقش را تعریف می‌نماید. هرچند که زن بنا به خصوصیات جنسی‌ و فیزیولوژیکی‌اش دارای افکاری منحصر به خویش و دیدگاههای متفاوتی باشد, اما سیستم تخطی زن را از چارچوب تعیین‌شده خویش گناه و جرم به حساب می‌آورد. قانون و مقررات تصویب شده در خصوص زن, نه تنها از طرف سیستم اقتدارگرای حاکم, بلکه از سوی خانواده به عنوان مدل کوچکی از نظام موجود, به شیوه‌ای منسجم‌ و دقیق پیاده می‌گردد. در این سیستم کوچک (خانواده) هر چیز تنها از طرف مرد خانواده مورد قبول و رد قرار می‌گیرد. برای زن هیچ گونه حقی جهت بیان ایده‌هایش وجود ندارد. در مورد جزئی‌ترین مسئله زندگی, با عبارت «تو زنی, نباید حرف بزنی» مهر خاموشی بر دهانش می‌زنند. یا خاموشی مطلق و یا اینکه در راستای خواسته‌های پدر,برادر و شوهر باید حرف زد. انگار که سکوت زن سرنوشتی است حک شده بر پیشانیش. هر چیز زن را حتی از یک راه رفتن ساده گرفته تا اسلوب حرف‌زدن و نحوه لباس پوشیدن, با عقیده و مرام خویش رنگ داده‌اند. بعد از تأملی بیشتر بر این گونه مسائل, تاب و تحمل این سرنوشت قدرگرا را نیاوردم چراکه به وضوح می‌دیدم که من نیز مثل تمامی زنان دیگر به تملک آن تقالید کورکورانه و فرتوت در می‌آیم, با این وجود در اعماق وجودم امیدی به آینده داشتم و در جستجوی مفری بودم. همگام با رستاخیز حرکت آزادیخواهی خلق کرد به پیشاهنگی PKK این امید هرچه می‌رفت بیشتر پر و بال می‌گشود. هرچند که این حرکت در آغاز‌ بعد ملی‌اش بیشتر نمایان بود ولی در جوهر آن همواره آزادی زن ملاک بوده و اثبات آن این گفته رهبر ملی‌مان «رهبر آپو» است که «انقلاب کردستان انقلاب زن می‌باشد و آزادی کردستان از راه آزادی زن میسر خواهد بود». این مطلب  جرقه‌ای بود برای به تحقق پیوستن امیدی که سالها در وجودم می‌پروراندم؛ جانی تازه و زایش دوباره‌ای به من بخشید. بعد از اینکه شناختی جزئی از حرکت آزادیخواهی ملی و شخص رهبر آپو پیدا کردم برای بار اول بنام زنی که تا دیروز حتی جرأت دست از پا خطا کردن نداشت و حتی نمی‌توانست قدمی تا جلو در خانه بردارد, علیرغم مخالفت خانواده‌ام برای دیدار با رهبری کوله‌بار سفر بستم. به محض دیدن محیط رفقا و جو دوستانه عاری از هر گونه تبعیض جنسیتی, زبانی, دینی ـ مذهبی و قومی اوج قوت و توانایی رهبری را درک ‌کردم . بعد از مدتی آموزش در چنین جوی و مطالعه مختصر آثار رهبری و دیدگاه ایشان در رابطه با آزادی زن, روز به روز بر شدت علاقه‌ام به حضور در میدان مبارزه و صفوف گریلا می‌افزود. چیزی که در آن زمان بیشتر مرا تحت تأثیر قرار می‌داد, این واقعیت بود که اگر به زن مجال داده شود از عهده هر کاری برآمده و مبارزه با هرگونه مشکلاتی را با جان و دل پذیرفته و پشت ‌سر می‌گذارد؛ آنجا بود که دریافتم شمار بسیاری از زنانی همچون من وجود دارند که جهت کسب آزادی و رهایی از زیر سلطه نظام‌های مرتجع دست به اسلحه برده‌اند. زنی که درون سیستم زور حاکمان و زمستان سرد و طوفانی آنها پژمرده شده بود, همچو غنچه‌ای تازه شکفته در کوهستانهای کردستان و در میان صفوف مبارزات گریلا جانی دوباره گرفت. زنان در کلیه عرصه‌های نظامی, سیاسی, فرهنگی و …. به شکلی مستقل جای گرفته و با هویت زنی آزاد, عقاید خود را ابراز می‌دارند. بخصوص دیدن زنانی از ملل, عرب, آلمانی و روسی در میان زنان کرد و اتحاد میان آنها قوت‌قلبی دیگر به من ارزانی داشت. دریافتم که تبعیضات جنسی تنها محدود به  زن کرد نیست, بلکه تمام زنان جهان را دربر می‌گیرد و از این رو است که به صفوف مبارزات گریلایی جهت کسب آزادی ملحق می‌شوند. این مورد تأثیر عمیقی بر نظراتم گذاشت. آری, PKK نه‌تنها حزبی است که برای آزادی  زنان کرد که برای آزادی و رهایی همه زنان جهان از زیر سلطه نظام‌های استثمارگر حاکم مبارزه می‌کند

شاری سنه میلیتاریزه کراوه .

سپتامبر 23, 2009 در 2:23 ب.ظ. | نوشته شده در Uncategorized | بیان دیدگاه

سه یی مه هدی ته خت فیرووزه  زیندووه

پاش بلاو بوونه وه ی ده نگوی تیروری ته خت فیرووزه , به دوایدا رویشتم و ده رکه وت که ئه و ده نگویه راست نه بووه و له لایه ن که سانی سه ر به رژیمه وه به 2 مه به ست بلاو کراوه ته وه که له خواره وه به وردی باسی ده که م :

    له راستی دا روژی شه مه موحه مه دره زا ره حیمی (جیگری ئه حمه دی نژاد) و چه ند وه زیریک به فه رمانی ئه حمه دی نژاد و له تارانه و به نهینی گه یشتنه سنه.ئه وان که ته نیا 2 کاتژمیر له سنه دا مانه وه له مزگه وتی جامیعه ی سنه دا له گه ل جه ماعه تیک له کارمه ندانی جیگای باوه ری رژیم کوبوونه وه و سه باره ت به تیروره کانی ئه م دواییانه قسه یان کرد.ئه و کارمه ندانه له کاتی به جی هیشتنی شوینی کاره کانیان به خه لکیان ده گوت که ته خت فیرووزه تیرور کراوه و به مه به ستی ئاماده بوون له پرسه ی ناوبراودا ده روین بو مزگه وتی جامیعه , به لام له راستیدا ئه وان بو ئاماده بوون له کوبوونه وه که ده رویشتن.

    ده نگوی تیروری مه هدی ته خت فیرووزه به م شیوه یه بلاو بوویه وه و به و شیوه یه دوو مه به ستیان ره چاو کرد : یه که م که س ئاگاداری هاتنی ئه و شانده تایبه ته نه بوو  (ئه وان ده ترسان پییان بزانن و تیرور بکرین بویه به نهینی هاتن و ته نیا دوو کاتژمیر مانه وه و به نهینیش رویشتنه وه) و دووهه م ئه وه یکه ناوی ته خت فیرووزه وه کوو خوا لی خوش بوو که وته سه ر زمانه کان (هه رواکه پیش تریش وتم ته خت فیرووزه به تاوانی دزی زیندان و دادگایی کرا و ئابرووی زیاتر له جاران چوو و به و پیی وایه که به داکه وتنی ده نگوی مردنی ناو و بانگه که ی جارانی بو ده گه ریته وه)

     جیا له مه , ناوی ئه و قازیه ی شوعبه ی 5ی دادگای شورشی شاری سنه , کامیابی یان کیانی نیه , ناوی کامیانییه (kamyani) و ده وتری پاش ئه وه ی دوخی ته ندورووستی ناوبراو له و مه ترسیه مه زنه ده رباز بووه , گوازراوه ته وه بو خه سته خانه یکی تایبه ت له تاراندا.به لا م نازانری که به راستی وایه یان نه.

     به په ی ئه و لیکولینه وانه ی کردوومانه , مه لا بورهان عالی پیاوی رژیم بووه و له مه راسیمه کانی سپادا به شداری و سوخه نرانی کردووه . به په ی هه ندی سه رچاوه ی ئاگادار , مه لا بورهان ته نانه ت چه کی شه خسی هه بووه.هه روه ها ناوبراو له زانکوی کوردوستان (زانکوی ده وله تی شاری سنه) ته دریسی کردووه , ئه مه ش له حالیکدایه که رژیم ئیزن به هیچ ماموستاییکی ئایینی کورد و سوننی نادات که له شوینیکی وه کوو زانکودا پروپاگه نده ی نه ته و ی و ئایینی بکات, مه گه ر ئه وه ی هاوکاریان له گه ل بکات.

     هه روه ها قازی حه سه ن دا و ته له ب که رژیم وه کوو قازی دادگای پیداچوونه وه ناوی ده برد , ده رکه وت که قازی شوعبه ی5ی دادگای شورشی سنه یه.

شایانی باسه شوعبه ی 4 و 5 هی تاوانه سیاسیه کانن که له روانگه ی رژیمه وه تاوانی ئه منیه تین.

     هیشتا ده رنه که وتووه که له به ینی کامیانی و داوته له بدا کامه یان مردوون.چون عه لی خامنه یی له میانه ی قسه کانیدا ئاماژه ی به وه دا که یه کی له و قازیانه مردووه.

     هه روه ها دادستان ئه مجه دی (دادستانی شاری سنه)  که له گه ل بادیگارده که ی درایه به ر ده ستریژی گوله له چه ره وشیکدایه. ناوبراو تاکوو ئیستا له شوینی کاره که ی ئامادهه نه بووه.

     پاش ئه م هیرشانه هه ژماریک له قازیه کان و پیاوانی سه ر به رژیم شوینی ژیانی خویان به جی هیشتووه و له ترسا روویان کردوته پادگانی شاری سنه تا له و شوینه سه ربازیه دا گیانیان پاریزراو بیت.

     شاری سنه میلیتاریزه کراوه و هیزه چه کداره کان و لیباس شه خسیه کان به سه ر هه موو شاردا بلاو بوونه ته وه .

سلامت و جان حبیب لطیفی , دانشجوی دربند کرد در خطر است.

سپتامبر 23, 2009 در 2:19 ب.ظ. | نوشته شده در Uncategorized | بیان دیدگاه

بر اساس آخرین گزارشات , بیماری خطرناک حبیب لطیفی که دو سال پیش و در تک سلولی های اطلاعات به آن دچار شد , بار دیگر سیر خطرناکی را آغاز کرده است.

برونشیت مضمن گونه ای از بیماری های خطرناکی است که به دلیل تنفس هوای آلوده و سرمای بیش از حد و وارد آمدن ضربه به ریه بروز میکند و در این صورت نیازمند درمان ویژه ی پزشکان متخصص می باشد.

این در حالی است که علی رغم پیگیری های مکرر خانواده ی لطیفی طی 2 سال بازداشت نامبرده , تاکنون هیچ اقدامی از سوی مسئولین زندان و دادگاه جهت رفع ناراحتی مذکور صورت نگرفته است.

    نامبرده اول آبانماه 1386 از سوی نیروهای امنیتی و بدون حکم قضایی بازداشت و روانه ی زندان انفرادی اطلاعات سنندج شد.گفتن این مطلب خالی از لطف نیست که این جوان 26 ساله در روز نهم بازداشت  , به علت خونریزی شدید ریه و کلیه هایش در بیمارستان تامین اجتماعی سنندج , بستری شد.گویا در حین ارشاد , بازجویان محترم برای گرفتن اعترافات ساختگی , به لگد و باطوم متوصل شده بودند.

    پس از ماه ها شکنجه در تک سلولی و بی خبری از خانواده , این فعال جوان به زندان مرکزی سنندج منتقل شد و چند ماه بعد در مردادماه 1387 و در دادگاهی غیرعلنی , از سوی قاضی بابایی محکوم به اعدام شد چراکه از نظر ایشان فعالیت مدنی همانا محاربه (دشمنی با خدا) محسوب می شود.

در پی اعتراض به این حکم ضد انسانی , در بهمن ماه 1387 باردیگر حکم اعدام از سوی دادگاه تجدید نظر استان کردستان تایید شد.این حکم که از سوی مستشاران و نه خود دادستان کل استان (اکبر گروسی) صادر شده , تاکنون از سوی دیوان عالی کشور مورد تجدید نظر قرار نگرفته و امکان اجرای آن خطری است که هر لحظه این دانشجوی جوان را تهدید می کند.

    شایان ذکر است طی ملاقات خانواده ی حبیب با یکی از مسئولین دیوان عالی کشور , به آنها گفته می شود که اطلاعات با پرونده سازی و اعمال نفوذ مستقیم در روند دادگاهی وی , در پی اجرا ی حکم نامبرده می باشد.

وضعیت وخیم یک زندانی سیاسی در زندان سنندج

سپتامبر 20, 2009 در 1:11 ب.ظ. | نوشته شده در Uncategorized | بیان دیدگاه

«طه احمدی» زندانی سیاسی محبوس در زندان سنندج که از بیماری کلیوی رنج می برد در وضعیت وخیمی بسر می برد.

این زندانی سیاسی که چندی پیش توسط نیروهای امنیتی رژیم بازداشت شد در دو پرونده جداگانه به اتهام همکاری با یکی از احزاب مخالف جمهوری اسلامی در دادگاه مریوان به 4 سال و در دادگاه سنندج به 6 سال حبس محکوم گردیده است.

صفحهٔ بعد »

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com.
Entries و دیدگاه‌ها feeds.